ماژین گمشده ای میان سه استان

ترمینال که رسیدم با هماهنگی ای که شده بود ماشینی اومد تا بریم ماژین و حدود 20 دقیقه تو راه بودیم و بعد عبور از پلی که روی رودخانه سیمره قرار داشت وارد خاک ایلام و شهر ماژین شدیم که به تازگی شهر شده بود .. ابتدای خاک ایلام روستای وحدت آباد بود با جمعیتی بالا که می شد حس کرد.. پایگاه بسیج و خانه بهداشت و مغازه و ...

رسیدیم به شهر ماژین .. وارد مرکز بهداشت اونجا شدم تا شخصی رو که باهاش تلفنی آشنا شده بودم ملاقات کنم.

جوانی حدودأ 27 ساله لاغرو با قدی حدود 175 اندکی محاسن و موهای پرپشت که عینک بزرگ روی چشمش نشان عالم بودن و پزشک بودن او بود.در حالی که سه چهار نفر مریض بالای سر او بود تا مرا دید از جابرخواست و با روی خوش احوال پرسی کردو مرا به سوئیتی که در آن ساکن بود راهنمایی کرد. چون مریض داشت فوری به درمانگاه برگشت.چند دقیقه ای منتظر شدم تا آمد و صبحانه ای با هم خوردیم و درباره ی مشکلات منطقه شروع کرد به سخن گفتن.از معضلاتی مثل آب آلوده منطقه، نبود مسائل بهداشتی کافی در منطقه، بیکاری و اعتیاد در بین جوانان و... که این صحبت ما حدود 30 دقیقه ای طول کشید.

"ستوده .. دکتر ستوده .. فارغ التحصیل از دانشکده پزشگی رشت .. اهل تهران .. فعال جهادی در دوران دانشجویی .. برگزارکننده اردوهای جهادی در مناطق مختلف کشور ..

او زمانی که فارغ التحصیل شد به گذراندن طرح خود به خراسان شمالی رفت و باعث برکات بسیاری برای مناطق محروم آنجا شد و حدود یک سال با روحیه ی جهادی خود مسائل منطقه را از مسئولین مطالبه کرد و آخر مأموریت خود را نیز با سفر حضرت آقا به پایان رسانید و توانست به بسیاری از خواسته های خود برسد. او بعد از این مأموریت خود حدود دو ماه فرصت دارد و بنا به پیشنهاد دوستان خود به ماژین دره شهر می آید تا باز بتواند در حد وسع خود خدماتی انجام دهد. با ورود او به منطقه و از آنجایی که او بومی آن منطقه نبوده ابتدا اهالی ماژین برخورد خوبی با او نداشته اند و به تدریج او با رفتار مهربانانه ی خود همه را شیفته ی خود می کند و کار به جایی می رسد که بیماران مسائل شخصی و مشکلات خود را به او می گویند.او شبها که  مشغله ای ندارد با مستخدم درمانگاه همراه می شده و با ماشین شخصی خود به روستاها می رفتند و از نزدیک مشکلات رو بررسی می کردند و حتی انقدر این کار تکرار شده که اهالی به او مظنون شده و به مرکز بهداشت شهرستان شکایت کردند! او در آنجا شبانه روز کار می کرده و لحظه ای از خدمت به همنوعان خود کوتاهی نمی کرده.

بعد از مدتی فعالیت های او در ماژین باعث می شود آوازه ی او در شهرستان برسد و همه او را بشناسند. او که به آخر مأموریت خود در ماژین نزدیک می شود می خواهد با آوردن مسئولین به منطقه وظیفه ی خود را کامل کند و درد مردم را به گوش مسئولین برساند. او که از گذشته با دفتر مناطق محروم در ریاست جمهوری ارتباط دارد، گزارشی از محرومیت به آنها می دهد و آنها نیز از مسئول مناطق محروم ایلام می خواهند تا مسئولین استانی را برای پیگیری مسائل به منطقه برده  و پیگیری مسائل شوند. ایشان از مرکز حرکت های جهادی پیگیری کرده و برای این که در جلسه با حدود 15نفر از مسئولین استانی و شهرستانی تنها نباشند از ما خواستند که در منطقه باشیم و ایشون رو همراهی کنیم."

بعد صحبت چند دقیقه ای با من دوباره رفت تو مطبش تا چندتا مریض دیگه رو ویزیت کنه.. من هم که فرصت رو غنیمت شمرده بودم از مرکز بهداشت زدم بیرون تا شهر تازه تأسیس ماژین رو بیشتر ببینم. چند دقیقه ای نشده بود که صدایی بلند شد : "اهالی محترم ماژین توجه توجه!! مراسم افتتاح شهرداری ماژین ساعت 11 روبروی ساختمان شهرداری برگزار می شود.خواهشمندیم با حضور خود زینت بخش این مراسم باشید. اهالی ماژین توجه ! توجه !" با همون بوغ کوچیک که بود همه ی شهر صدا رو می شنیدند! این هم یک نوع اطلاع رسانی بود که در جای خود قابل بحث بود. متوجه شدم که دوستان شهرداری فرصت را غنیمت شمرده اند و با حضور مسئولین استانی و شهرستانی برنامه ی افتتاحیه ای گرفته اند. حدود ساعت 11 ونیم بود که تقریبأ همه مسئولین رسیده بودند. *مدیرکل مناطق محروم استان ایلام-ریاستهای کمیته امداد، بهزیستی، علوم پزشکی ، جهادکشاورزی، بنیاد مسکن استان ایلام و تقریبأ تمامی مسئولین شهرستانی، فرماندار و... * با مسئولین همراه شدیم و رفتیم تو ساختمون بخشداری که همه اومدند و رفتیم به سمت ساختمون شهرداری برای افتتاح اون. ساختمون شهرداری قدری از پایگاه بسیج ما تو دانشگاه بزرگتر بود! از اون جایی هم که سالنی اجتماعاتی نبود همون جلوی ساختمون که فضای روستایی و زیبایی داشت صندلی گذاشته بودند و مراسم رو برگزار کردند .. به افتخار مسئولین ساز و سرنای محلی بود که می زد و حال و هوای مراسم رو کاملأ بومی و منطقه ای کرده بود .. جلوی پای مسئولین  گوسفندی کشتند و مراسم با صحبت های فرماندار انجام شد و بعد ساختمان شهرداری افتتاح شد.انقدر این دکتر ستوده تو این چند وقت کار کرده بود بعضی ها فک می کردن اون مسئولیتی داره. فرماندار هم تو صحبت های خودش از حضور مسئولین تشکر کرد و بعد هم که به دکتر ستوده رسید کلی تعریف که پزشک جهادگر که تو منطقه باعث خیر و برکت شده و... خلاصه این جوان جهادگر حدود 30 نفر مسئولین استانی و شهرستانی رو به خط کرده بود برای حل مشکلات مردم.

ادامه دارد ...