راه و رسم زندگی جهادی

امام خامنه ای: زندگی منطبق با اهداف خلقت انسان زندگی مجاهدانه است

راه و رسم زندگی جهادی

امام خامنه ای: زندگی منطبق با اهداف خلقت انسان زندگی مجاهدانه است

سبک زندگی جهادی یکی از انواع سبک های زندگی است که بسیار می تواند به جامعه ی امروزی ما کمک کند.. یکی از مصداق های بارز این سبک زندگی که در چند سال اخیر رونق فراوانی داشته، اردوهای جهادی است

غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد

جمعه, ۲۷ دی ۱۳۹۲، ۰۱:۱۶ ب.ظ

با نام و یاد تو ..

ابتدای همه ی متن ها و نامه ها و پوسترها رو با نام تو آغاز می کنیم ولی صد حیف که از تو همین نام و یاد مانده ..  با تو شروع می کنیم ولی با تو نمی مانیم و با تو تمام نمی کنیم ..

غفلت از تو دیگر برای ما یک امر عادی شده .. انگار اگر از تو غفلت نکنیم و همه چیز خوب پیش برود یک اتفاق ناگوار افتاده ..

گرفتاریم .. بیماریم .. می فهمیم که همه ی درد ها و فقرها از با تو نبودن است ..  باز جای شکر همین هم باقی است که هنوز کاملأ کر نشده ایم .. هنوز دل، بینایی خود را کامل از دست نداده و علائم حیاتی دارد .. هنوز می فهمیم که همه ی این زاری ها و بیچارگی ها از این با تو نبودن هاست ..

هنوز وقتی پیش تو می آییم و با تو سخن می گوییم و دردهایمان تسکین می یابد این را احساس می کنیم که تو در دلهای ما حکمرانی می کنی ..

آری هنوز دل به نور تو آشناست ..

خدا نکند روزی بیاید که کاملأ از تو جدا شویم .. تو مهربان تر از این حرفها هستی که بگذاری ما از دیار تو کنده و جدا شویم و رو به سوی پلیدی و ابلیس کنیم .. روی تو حرفی نیست

ولی من پررو تر و گستاخ تر از این ها هستم .. من خودم را می شناسم .. تو که دیگر جای خود .. راستی خیلی به این فکر کرده ام که تو که از من بیشتر مرا می شناسی چطور از من روی برنمی گردانی؟! چطور مرا رها نمی کنی؟ منی که خودم را می شناسم از خودم خسته شده ام .. تو هنوز از من خسته نشده ای؟!  تو هنوز به پای من مانده ای؟!

من این قدر ارزش دارم که توی خدا به پای من بمانی و با همه ی نقص ها و عیب هایم مرا رها نکنی؟! چه روزگاریست .. آخر می گویند رابطه ی یک طرفه به سرانجام نمی رسد ..

تو با همه ی خوبی هایت مرا می خواهی و برای من هرکاری می کنی و من این را می بینم و از تو روی بر می گردانم .. این چه رسمی است؟!  به خودت قسم که ناز نمی کنم!

من هم می خواهم که به تو برسم ولی نمیدانم چرا دست و پایم بسته است .. نمی توانم .. هر چندوقت یکبار سعی می کنم از این غل و زنچیرهای دست و پا گیر رها شوم تا به تو برسم ولی نمی شود .. نمی شود .. تو که تا به حالا دستم را گرفته ای و کمکم کرده ای .. اینبار هم مرا در رسیدن به خودت یاری کن .. این حال خوف و رجای من عجیب است .. هم از این ترس دارم که روزی کامل از تو جدا شوم و هم به این امید دارم که روزی به تو برسم .. و این مصرع در ذهنم می آید  "آرزوی وصل" از "بیم جدایی" بهتر است ..


  • سرباز ولایت

نظرات  (۱)

دلنوشته زیبا و البته قابل تاملی بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی