پدید آورنده : جلال الدین محمد بلخی
عمل شیر مردان
;این جهاد اکبرست آن اصغرست | ;هر دو کار رستم است و حیدر است |
;کار آن کس نیست کاو را عقل و هوش | ;پَرَّد از تن چون بجنبد دنب موش |
;آن چنان کس را بباید چون زنان | ;دور بودن از مصاف و از سنان |
(مثنوی، دفتر پنجم)
دشواری جهاد اکبر
;چونکه واگشتم زپیکار برون | ;روی آوردم به پیکار درون |
;قد رجعنا من جهاد الاصغریم | ;با نبی اندر جهاد اکبریم |
;قوت از حق خواهم و توفیق و لاف | ;تا به سوزن برکنم این کوه قاف |
;سهل شیری دان که صف ها بشکند | ;شیر آن است آن که خود را بشکند. |
(مثنوی، دفتر اول)
;به دست گیرم آن ذوالفقار پر خون را | ;شهید عشقم و اندر میان خون باشم |
;درین بساط منم عندلیب الرحمان | ;مجوی حد و کنارم زحد برون باشم |
(دیوان شمس، ص 659)
;صنما به چشم شوخت که به چشم اشارتی کن | ;نفسی خراب خود را به نظر عمارتی کن |
;دل و جان شهید عشقت به درون گور قالب | ;سوی گور این شهیدان بگذر زیارتی کن |
(دیوان شمس، ص 747)
کجایید ای شهیدان خدایی
;کجایید ای شهیدان خدایی | ;بلا جویان دشت کربلایی |
;کجایید ای سبک روحان عاشق | ;پرنده تر زمرغان هوایی |
;کجایید ای شهان آسمانی | ;بدانسته فلک را درگشایی |
;کجایید ای زجان و جا رهیده | ;کسی مر عقل را گوید کجایی |
;کجایید ای در زندان شکسته | ;بداده وامداران را رهایی |
;کجایید ای در مخزن گشاده | ;کجایید ای نوای بی نوایی |
;در آن بحرید کین عالم کف اوست | ;زمانی بیش دارید آشنایی |
;کف دریاست صورت های عالم | ;زکف بگذر اگر اهل صفایی |
;دلم کف کرد کین نقش سخن شد | ;بهل نقش و به دل روگر زمانی |
;برآ ای شمس تبریزی ز مشرق | ;که اصلِ اصل اصل هر ضیایی |
(دیوان شمس، ص 1004)
- ۵ نظر
- ۰۸ مرداد ۹۱ ، ۱۲:۰۸