شعری متفاوت از دانشجوی جهادگر سجاد فرهادی
بوی غریبی می دهد بوی جهادی
بوی خدا و بوی سیب بامدادی
تمثیل مرد کیسه به دوش مدینه
روح خدا در سینه یک مرد عادی
بوی شهادت میدهد بوی جهادت
حتی نفس در این صفا یعنی عبادت
بایار در کرب و بلا پیمان بستی
ای تو خود معنای خوب یک شهادت
کرب و بلای تو همین خاک کویر است
امروز ایران جای قرآن روی تیر است
با این جهادی کیسه از مولا بگیرید
مولا شکسته قامتش از درد , پیر است
این انعقاد یک قرار آهنین است
میدان جنگ ما همین خاک و زمین است
دیروز جنگیدیم برای حفظ این خاک
امروز هدف آبادی این سرزمین است
امروز شما ها بوسه عشق خدایید
یک پله از دنیای آدم ها جدایید
دیشب شهیدی با من از حال شما گفت:
بی ادای عشق و بی نامان شمایید
- ۳ نظر
- ۳۱ خرداد ۹۱ ، ۲۱:۳۱