با سلام خدمت همه ی دوستان
با عرض پوزش از تأخیر بنده در ارسال مطلب .. چند هفته ای است که عمل چشم انجام داده ام و قدری کار با سیستم برایم مشکل است لذا ارسال مطلب به تأخیر افتاد ..
...
چند وقتی است که برایم دغدغه شده که بعد از دوران دانشجویی و تجرد که فرصت برای کار جهادی بیشتر داریم چطور جهادی بمانم و از آن فضای جهادی دور نشوم ..
به هر شکلی سعی می کنم در جلسات و برنامه های جهادی شرکت کنم .. با دوستان جهادی معاشرت کنم و فعالیت های دیگر که مرا به آن حال و هوا نزدیک می کند
شیخ حسن مرادی که یکی از پیشکسوتان جهادی است و سالهاست عمر خود را در راه خدمت به مناطق محروم و دورافتاده گذاشته در ارتباطاتی که با هم داشتیم به بنده پیشنهاد شرکت در اردوی دو روزه ی خود را داد .. این اردو که دو روز است، حرکت آن به سمت منطقه چهارشنبه است و جمعه بعد از ظهر هم برگشت است و در روزهای پنج شنبه و جمعه کار صورت می گیرد ..
ما هم که دلمان می خواست به نحوی جهادی بمانیم و هر چند وقت یکبار اردو جهادی رو تجربه کنیم بی درنگ قبول کردیم و به عنوان خادم و نیروی اجرایی در این اردو شرکت کردیم ..
توضیحی در مورد این اردو : حاج آقای مرادی این اردوهای دو روزه را برای کارهای تربیتی و دانش آموزی خود طراحی کرده اند که بتوانند در ایام مختلف سال برگزار کنند .. کاربرد تازه ای که این نوع اردو پیدا کرده آموزش برای افرادی است که توانایی و یا علاقه ی برگزاری اردو جهادی را دارند .. لذا در ماه های اخیر دو اردو برای مسئولین گروه های تبلیغی برگزار شد : 1- در شیراز شهرستان فیروزآباد بخش میمند روستای .... 2- بوشهر شهرستان برازجان روستای پلنگی
که در هر دوی این اردوها توفیق خدمت داشتم ..
شاید بپرسید که مگر در دو روز هم می شود کاری کرد .. بنده هم ابتدا این سوال برایم مطرح بود ولی بعد متوجه شدم که در دو روز با برنامه ریزی قبلی خیلی کارها می توان انجام داد ..
هم کار عمرانی و هم فرهنگی .. صیح تا ظهر کار همه ی اعضا کار عمرانی است و بعد از ظهر هم کار فرهنگی به شکل دیدار خانه به خانه ..
کار عمرانی که معمولأ دیوارچینی مسجدی است از صبح ساعت 7 آغاز می شود و تا ساعت ده ادامه دارد ساعت که نزدیک به ده می شود همه مثل عمله ها خسته شده اند و وقت چاشت است یا همان دهونه چون معمولأ ساعت ده داده می شود دهونه نام گذاری شده .. دهونه و استراحت تا ساعت ده و نیم و دوباره کار تا نماز ادامه دارد .. نماز با اهالی سر پروژه خوانده می شود و وقت ناهار می شود .. همه گرسنه اند و ناهار را با اشتها می خورند .. تا ساعت سه استراحت است و سه بیدار باش و چایی و آماده شدن برای دیدار خانه به خانه که تا نماز مغرب ادامه دارد .. شب هم جلسه و حلقه شبانه .. و آخرش هم یک روضه ی نمکی در شب جمعه .. جمعه هم مانند پنج شنبه تا ظهر کار و بعد از نماز و نهار بازگشت به خانه ..
ولی جای دوستان خیلی خالی بود .. تو این دو سال اخیر انقد از جهادی لذت نبرده بودم .. اولأ چون مسئولیت مستقیم اردو رو به عهده نداشتم و در ثانی همه چیز رو برنامه بود
خصوصأ اردوی شیراز که اردوی بی نظیری بود ..
خلاصه که برای جهادی ماندن راه های زیادی باقی است .. ابتدا که جهاد با نفس را باید هرچه بیشتر در خود زنده کنیم و بتوانیم مومنانه به معنای واقعی زندگی کنیم و در مرحله ی بعد در وسع خودمان به کارهای خیر و نیک بپردازیم و چه کار خیر و نیکی زیباتر از جهادی که برکات بسیار فراوانی هم برای خودمان دارد و هم برای اهالی خوب روستاهای کشورمان ..
اینم عکس یادگاری آخر اردو با اهالی :
و ادامه تصاویر در ادامه مطلب